بی دین بودم؛ «محمد حسین» عوضم کرد + عکس
تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۳۱۸۲۰
رویه زندگیم رو جوری چیدم که به چیزایی که دوست داشتم، برسم. درسم نیمه تموم مونده بود. پول نداشتم تمومش کنم. مجبور بودم هرجا هرکاری بهم میدن برم. آزاد زندگی می کردم.
گروه جهاد و مقاومت مشرق - اسمم سارا است. پدر و مادرم رو از بچگی ندیدم. برای همین ازکسی نشنیدم چرا اسمم رو گذاشتن سارا. ما سه تا خواهر بودیم؛ مریم، سارا، زهرا به ترتیب از بزرگتر به کوچیکتر.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینکه تو این سالها به ما چی گذشت و چه بلاهایی سرمون اومد بماند که گفتنش فقط ما رو از (شهید) محمدحسین (محمدخانی) دور می کنه. اینارو گفتم که یه بیوگرافی مختصر ازم بدونید.
از بچگی اسممو عوض کردم و گذاشتن زیبا. سارا رو دوست نداشتم. من رو یاد خانواده ای مینداخت که رهام کرده بودن. همیشه باید توضیح می دادم چرا اسم شناسنامم چیز دیگه ایه. چرا اسم مادرم با اسم مادر شناسنامم فرق داره. چرا اسم نامادریم با اسم خواهرم یکیه. همیشه فکر می کردم همه بلاهایی که سرم اومده بخاطر اسممه. سرتونو درد نیارم. از یه جایی مجبور شدیم با خواهرم تنها زندگی کنیم. همه چیز رو دوش خودمون بود. کار می کردیم ولی حقمون رو نمی دادن. زندگی کردن با اون شرایط خیلی سخت بود. خیلی جاها دروغ گفتم که بتونم راحت زندگی کنم. خیلی جاها سادگی می کردیم و گول خیلی آدمها رو می خوردیم. دوتا دختر جوون تنها، آدمی نبود نفهمه و واسه خودش فکر و خیال نکنه. برای من هم خیلی چیزا عقده شده بود. رویه زندگیم رو جوری چیدم که به چیزایی که دوست داشتم، برسم. درسم نیمه تموم مونده بود. پول نداشتم تمومش کنم. مجبور بودم هرجا هرکاری بهم میدن برم. آزاد زندگی می کردم. دوستای خوب داشتم ولی زیاد دور و برشون نمی رفتم. دنبال تفریح بودم.
درسم رو که تموم کردم و توی بیمارستان مشغول شدم درآمدم خوب شد. افتادم دنبال خوشگذرونی. مهمونی، گردش، مسافرت. برام فرقی نمیکرد پسر باشه یا دختر. پایهام بود و خوش بودم، باهاش میرفتم. نماز و روزه که تعطیل شده بود. اسبسواری و کوهنوردی میرفتم با گروه. مختلط بودن. ظاهر خوبی نداشتم. شما به آخرش فکر کن. به اینکه در این شرایط چه اتفاقایی آدم رو تهدید میکنه. از یه جایی دیگه کم آورده بودم. برای همین به اولین خواستگاری که با شرایطم کنار اومد جواب مثبت دادم. ازدواج کردم و رفتم به تهران.
یه روز یکی از دوستام گفت رونمایی از یه کتابه بیا اونجا همو ببینیم. تو جلسه تمام حواسم پیش دوستم بود. اصلا به شهید و اینکه کیه فکر نمی کردم. آخر مجلس کتاب «عمار حلب» رو خریدم و رفتم.
یه شب از سر بیخوابی رفتم سراغش. اسمشو که دیدم برام جالب بود. گفتم شبیه اسم پسرمه. مجرد که بودم یه اتفاق بدی برام افتاد. از قضا ایام محرم بود. از خدا خواستم اگه مشکلم حل بشه و یه روزی پسر داشتم اسمشو حسین میذارم. چون پسرم ایام تولد حضرت محمد به دنیا اومد اسمشو محمدحسین گذاشتم.
شروع کردم به خوندن. هر چی میخوندم بیشتر دوستش داشتم. همیشه پدر یا برادر خیالیام رو شبیه محمدحسین میدیدم. همیشه واسه خودم یه بابا لنگدراز مهربون داشتم. الان اونو تو محمدحسین میدیدم. تو خونه همش برای همسرم از محمدحسین میگفتم. از خوبیاش. حسودیش میشد گاهی. بهش میگفتم شهید شده چرا بهش حسودی می کنی؟ مثل یه سریال دیدنی شده بود برام. هر شب نیمه شب باید می خوندمش. خدا گواهه با کلمه به کلمه این کتاب اشک ریختم. بهخاطر شرایط مالی خاصی که داشتیم مجبور شدیم تو یه نقطه دور افتاده تو تهران خونه بگیریم. روزا تا دیر وقت با پسرم که فقط چندماه داشت تنها سپری میکردم. محمدحسین همه تنهایی منو پر کرد. به خدا باهاش حرف میزدم. الانم همینطور. تو اتاقم چندتا از عکساشو چسبوندم. تو اتاق پسرم هم همینطور. حس میکردم داره منو میبینه. میخواستم خودمو براش لوس کنم. کاری کنم که دوست داره.
یکبار رفتم تو بازار و یک پرچم یا حسین شهید خریدم. زدم تو خونه. چند تا مهر خریدم که مراسم زیارت عاشورا برپا کنم. یه روز با خودم گفتم تو که داری اینکارا رو میکنی چرا ظاهرت شبیه این کارا نیست؟ رفتم چند تا کتاب گرفتم درباره حجاب. تصمیم گرفتم تحت هر شرایطی حجابم کامل باشه و دیگه بدون حجاب نباشم. همه جا محمدحسینو میدیدم. یه جوری شده بودم که کتاب محمدحسین همیشه تو کیفم بود با اینکه خونده بودمش. الانم هنوز روی میزمه. هر روز بهش نگاه میکنم. هر روز بهش سلام میکنم. باهاش حرف میزنم. منو خوب میفهمه. امسال شبهای قدر هر شب سر خاک محمدحسین بودم. بهش التماس کردم برام دعا کنه. هیچ چیز مادی نمی خوام. فقط راه درست رو نشونم بده. دیدین یه نفر که دوست داره شبیه یکی باشه بهش بگی شبیه اونی خوشحال میشه؟ همیشه به محمدحسین میگم ببین پسر منم اسمش محمدحسینه. بهش میگم منم زیبام. خواب محمدحسین رو میبینم. دارم باهاش زندگی میکنم.
محمدحسین همه چیزم شده؛ پدرم مادرم و برادرم. دیگه جای بابا لنگدراز رو برام پر کرده. بخدا نماز صبحها بیدارم میکنه. هر وقت گره ای توکارم پیش میاد میگم: ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده... دیدین میگن قدم یکی خوبه؟ قدم محمدحسین برای ما خوب بود. من ازش خواستم آخرتمو درست کنه دنیام خودش درست شد. سه ماه پشت سر هم مشهد امام رضا قسمتم شد. هرسه بار با محمدحسین زیارت کردم. اتفاقی تو راه مشهد با یه خانم آشنا شدم. باهاش هم صحبت شدم. از مدرسه شون برام گفت. پیشنهاد داد برم اونجا درس بخونم. اتفاقا مهدکودکم داره که پسرم پیشم باشه. مدرسه علمیه حضرت زهرا(س). تازه فهمیدم چقدر داغونم. چقدر عقبم. چقدر وقت هدر داده ام. به کسی نگفتم میخوام برم مدرسه علمیه. مسخره ام میکنن. فقط همسرم می دونه.
همسرم الان دیگه محمدحسین رو دوست داره. قول داده هروقت دلم تنگ شد منو ببره سرخاکش. کتاب محمدحسین جاهاییش که خیلی حالمو عوض کرده و به رفتارم جهت داده رو هایلایت کردم.
آنچه خواندید را یکی از خوانندگان کتاب عمار حلب در اختیار ما قرار داده است... کتاب عمار حلب را محمدعلی جعفری درباره شهید مدافع حرم، محمدحسین محمدخانی به رشته تحریر درآورده و آن را انتشارات روایت فتح منتشر کرده است.
ارسال به تلگراممنبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۳۱۸۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ایران قهرمان کشتی فرنگی جام تختی شد
چهل و چهارمین دوره کشتی فرنگی جام تختی با قهرمانی تیم کشورمان به میزبانی اهواز پایان یافت.
به گزارش مشرق، چهل و چهارمین دوره رقابتهای بینالمللی کشتی فرنگی جام تختی روزهای ۶ و ۷ اردیبهشت ماه با حضور کشتیگیرانی از کشورمان و تیمهای ارمنستان، سوریه و عراق در سالن شهرک نفت اهواز برگزار شد.
اسامی نفرات برتر این مسابقات به شرح زیر است:
۵۵ کیلوگرم:
۱- محمد حسینوند پناهی ۲- حسین بیژنی ۳- رامین احمدی و کیانوش شمشیری ۵- مهدی احدی زناب و پیام احمدی ۷- سعید اسماعیلی ۸- نورایر هاخویان (ارمنستان) ۹- محمدپویا اسدی (کرمان) ۱۰- مهدی کمالی
۶۰ کیلوگرم:
۱- پویا ناصرپور ۲- سجاد عباسپور ۳- علی احمدیوفا و علی نوربخش ۵- محمد اسدین (سوریه) و کامران عبدولی ۷- محمدجواد ابوطالبی ۸- حسین جاویدی ۹- سورن آقاجانیان (ارمنستان) ۱۰- رابرت کاراپتیان (ارمنستان)
۶۳ کیلوگرم: ۱- محمدمهدی کشتکار ۲- کاران اصلانیان (ارمنستان) ۳- داویت جوتیان (ارمنستان) و عارف محمدی ۵- رضا بهمنی و علیرضا اسفندیاری ۷- علیرضا اسدی ۸- محمد کمالی ۹- احمدرضا ناصرپور ۱۰- علی حاجیوند
۶۷ کیلوگرم:
۱- حجت رضایی ۲- امیرمحمد یارمحمدزئی ۳- هایک ملیکیان (ارمنستان) و امید حامدی ۵- آرمین محبثابت و غلامرضا عبدولی ۷- علی شیرزاد ۸- محمد اسکندری ۹- حسین اسفندیاری ۱۰- روبن میرانیان (ارمنستان)
۷۲ کیلوگرم:
۱- دانیال سهرابی ۲- علی دارابی ۳- شانت خاچاطریان (ارمنستان) و رضا ساکی ۵- علیاصغر سامدلیری و امیررضا عیسوند ۷- محمدامیر شوکتی ۸- مرتضی پورعیسی ۹- سعید ارجمند ۱۰- محمدرضا رضاپور
۷۷ کیلوگرم:
۱- غلامرضا فرخی ۲- علیرضا عبدولی ۳- سیدمحمد عربی و عارف حبیبالهی ۵- محمدرضا حجامی و احمد نجفی ۷- امیرمحمد صمدی ۸- محمدحسن حسینی ۹- حیدر یوسف جبار ۱۰- مسعود کاووسی
۸۲ کیلوگرم:
۱- اشکان سعادتیفر ۲- شاهین بداغی ۳- ساموئل گریگوریان (ارمنستان) و عباس مهدیزاده ۵- جمال اسماعیلی و علی محمودآبادی ۷- محمدحسین آزرم دخت ۸- احمد صلحدوست ۹- شکور فاتحی ۱۰- محمدامین حسینی
۸۷ کیلوگرم:
۱- محمدحسین محمودی ۲- بهروز هدایت ۳- ابوالفضل پایدار و آرشام بهرامزاده ۵- علی کبیری و محمدهادی صیدی ۷- نریمان مهمدی ۸- ابوالفضل سپهوند ۹- اشکان عبدولی ۱۰- حسین کلیوند
۹۷ کیلوگرم:
۱- شایان حبیب زارع ۲- هایک خلویان (ارمنستان) ۳- حسین بالی و امیررضا اکبری ۵- علی عابدی درزی و محمدصادق عبدالهی ۷- محمد نصرتی ۸- ابوالفضل حاجی وندی ۹- امیرمحمد نجفی ۱۰- حمیدرضا کشتکار
۱۳۰ کیلوگرم:
۱- محمدسروش رنجبر ۲- رازمیک کوردیان (ارمنستان) ۳- آلبرت واردانیان (ارمنستان) و مهرداد کلیوند ۵- امیرحسین کریمی و سید ابوالفضل میرزاده ۷- ابوافضل فتحی تزنگی ۸- امید محمودی ۹- مهدی حسین پور ۱۰- علیرضا حسنوند
ردهبندی تیمی:۱- ایران ۲۵۰ امتیاز ۲- ارمنستان ۱۱۵ امتیاز ۳- سوریه ۱۰ امتیاز ۴- عراق ۴ امتیاز